جدول جو
جدول جو

معنی به طور محسوس - جستجوی لغت در جدول جو

به طور محسوس
بشكل ملحوظ
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به عربی
به طور محسوس
Noticeably, Perceivably
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور محسوس
de manière visible, de manière perceptible
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور محسوس
দৃশ্যমানভাবে , অনুভবযোগ্যভাবে
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور محسوس
نمایاں طور پر , محسوس طور پر
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به اردو
به طور محسوس
gözle görülür şekilde, algılanabilir şekilde
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور محسوس
kwa urahisi, kwa hisia
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور محسوس
visiblemente, perceptiblemente
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور محسوس
merklich, wahrnehmbar
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور محسوس
помітно , відчутно
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور محسوس
zauważalnie, dostrzegalnie
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور محسوس
明显地 , 可察觉地
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به چینی
به طور محسوس
visivelmente, perceptivelmente
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور محسوس
visibilmente, percepibilmente
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور محسوس
merkbaar, waarneembaar
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور محسوس
ощутимо
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به روسی
به طور محسوس
สังเกตเห็นได้ , อย่างเห็นได้ชัด
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور محسوس
terlihat jelas, secara teraba
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور محسوس
स्पष्ट रूप से , महसूस करने योग्य
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به هندی
به طور محسوس
באופן ניכר , בצורה ניתנת לתפיסה
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به عبری
به طور محسوس
明確に , 知覚可能に
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور محسوس
눈에 띄게 , 인지할 수 있게
تصویری از به طور محسوس
تصویر به طور محسوس
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به طور ملموس
تصویر به طور ملموس
Tangibly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور معکوس
تصویر به طور معکوس
Backwardly, Inversely, Retrogressively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور مرسوم
تصویر به طور مرسوم
Conventionally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور محدود
تصویر به طور محدود
Finitely, Sparingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور ملموس
تصویر به طور ملموس
ощутимо
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور معکوس
تصویر به طور معکوس
назад , обратно , регрессивно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور مرسوم
تصویر به طور مرسوم
традиционно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور محدود
تصویر به طور محدود
конечным образом , экономно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور ملموس
تصویر به طور ملموس
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور معکوس
تصویر به طور معکوس
rückwärts, umgekehrt, rückläufig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور مرسوم
تصویر به طور مرسوم
konventionell
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور محدود
تصویر به طور محدود
endlich, sparsam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور ملموس
تصویر به طور ملموس
відчутно
دیکشنری فارسی به اوکراینی